فکر کنم اولین ا فطاری ای بود که خودمون تنها خونه بودیم. نه مهمان بودیم و نه میزبان.
فهمیدم که این شبا نعمت نون و پنیر رو با خوردن آش و بامیه و شله زرد و ... از دست دادم. واقعا یه چیز دیگه ست؛ مثل این می مونه که صبحونه به جای نون پنیر، جوجه کباب بخوری!
امروزِ من واقعا تراژدی بود... دو ساعت و ربع تو راه بودم تا از خونه برسم به مدرسه!! مسیری که صبح ها با سرویس حداکثر بیست دقیقه طول می کشید! هعی.
One photo a day for a year, this is called 365 project.
My general photoblog: آیات غمزه